تهران-ایرنا- سفیر پیشین ایران در ونزوئلا و تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: در این جنگ با دلاوری‌ها و ضربه های سنگین نظامی جمهوری اسلامی ایران بر دشمن و تدابیر قبل از حملات و تثبیت دانش هسته ای بومی ایران ثابت شد که سیاست نابودی توان هسته ای و موشکی ایران توسط اسرائیل و آمریکا کاملا غیر واقعی، هالیوودی و اساسا غیر قابل اجراست.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، توقف تجاوز رژیم صهیونیستی به تمامیت ارضی ایران و دفاع مشروع ایران وارد پنجمین روز خود شده اما به نظر می‌رسد که هنوز به سختی می‌توان از تثبیت این دوره سخن گفت. روایت قریب به سیزده روز مقاومت مردم ایران و ایستادگی ایرانیان داخل و خارج از کشور در دفاع از کیان ملی کشور و همچنین زیرسوال بردن مبانی حقوقی ادعایی از سوی تل‌آویو برای این تجاوز که به آن نام حمله پیشدستانه را داد اندک اندک مسیر خود را در میان تبلیغات رسانه ای غرب پیدا کرده است. همزمان با تلاش کشورهای منطقه و برخی کشورهای فرامنطقه برای مدیریت تنش به وجود آمده در منطقه غرب آسیا، احتمال تداوم آتش‌بس و نقش دیپلماسی در کنار میدان در مهار این تنش، مهم‌ترین پرسش این روزها به حساب می‌آید. برای بررسی این موضوعات با مصطفی اعلایی، سفیر پیشین ایران در ونزوئلا و تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کردیم.

مصطفی اعلایی: دیپلماسی در زمان جنگ، جزئی از نظام دفاعی کشور است

براساس آنچه در روزهای اخیر مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است، گویی چراغ سبز ایالات متحده به رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران براساس یک محاسبه غلط از فضای داخلی ایران و همچنین عدم توجه به تجربه های تاریخی صورت گرفت؛ آیا این گزاره را نزدیک به واقعیت می‌دانید؟ واشنگتن و تل‌آویو با چه اهدافی است جنگ را آغاز کردند و کدامیک از اهدافشان محقق شد؟

واقعیت این است که اسرائیل اساسا بدلیل برتری جویی های ایدئولوژیک و ماهیت هژمونیک و توسعه طلبانه خود هیچ زمانی نمی توانسته ایران قدرتمند و اثر گذار در منطقه را تحمل کند. رژیم صهیونسیتی همواره در پی حمله به مبانی قدرت ایران بوده است. از این رو در طول سالهای گذشته در حوزه نرم افزاری سعی در ایجاد مقابله بین مردم و جمهوری اسلامی ایران کرده است. ببینید چند رسانه فارسی زبان در این جهت ایجاد کرده اند.

از سوی دیگر، اسرائیل با تقویت ابعاد مختلف نظامی اعم از هجومی و دفاعی فکر ضربه زدن به ایران را همیشه در ذهن خود می پرورانده است. لذا رژیم نتانیاهو قبل از شروع جنگ بر مبنای گزارشات و محاسبات خود تصور پیروزی در جنگ و سقوط جمهوری اسلامی ایران در همان روز های اول در دو جبهه را داشت؛ یکی آنکه فکر می کرد زدن فرماندهان رده اول نظامی، نظام دفاعی ایران را زمین‌گیر و زمینه سقوط دفاعی کشور را فراهم خواهد کرد و یکی آنکه مردم با شورش و هرج و مرج به یاری نتانیاهو خواهند آمد و سقوط اجتماعی نظام را رقم خواهند زد. شاهد بارز این نکته سخنرانی نتانیاهو در همان یکی دو روز اول خطاب به مردم ایران بود که توسط مردم به سخره گرفته شد.

البته تاکید بر این نکته نیز ضروری است که جمهوری اسلامی ایران باید در زمان توقف درگیری‌ها پدافند ملی در برابر تهاجمات هوایی را به هر طریق تقویت کند و نظام اطلاعاتی جدیدی برای مقابله با ماشین جاسوسی در داخل کشور تاسیس نماید.

دیپلماسی ایران در جریان جنگ فعال بود و نمونه بارز آن شرکت در اجلاس سازمان همکاری‌های اسلامی در استانبول و صدور قطعنامه محکومیت آمریکا و اسرائیل در تجاوز به تمامیت ارضی ایران بود. دستگاه دیپلماسی حتی در زمان درگیری نیز صحنه گفت‌وگو با سران سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا را ترک نکرد. اگرچه آمریکا با حمله به تاسیسات هسته‌ای آن را متوقف نمود

بسیاری از تحلیلگران به ویژه تحلیلگران غربی در روزهای گذشته از اتحاد حول پرچم و روحیه ایرانیان سخن گفتند؟ این تعبیر چگونه در طول ده روز گذشته محقق شد؟

مردم ایران در یک حرکت خلاف تصورات نتانیاهو و آمریکا و با درک موقعیت خطیر و خطر ساز نسبت به کیان کشور، بخشی با حمایت های باشکوه خود در مناسبت ها و خیابان‌ها و بخشی هم با عدم همراهی با ماشین تزویر اسرائیل و همه گرداگرد یک پرچم نقشه های شوم رژیم صهیونسیتی را نقش بر آب کردند. این تحول موضوع کمی نیست و نباید بسادگی از آن گذشت. این حرکت مردم در جنگ در حد بازدارندگی علیه دشمن ظاهر شد و در سطح بازدارندگی در آینده عمل خواهد کرد.

همین جا باید بگویم که مسولین کشور باید در همه سطوح قدر این مردم را بدانند و تا می توانند موجبات نارسایی ها و مشکلات را رفع کنند و برخی اشتباهات گذشته را در سیاست ها و روش ها جبران کنند. همه این مردم با هر گرایشی سرمایه های مملکت ما هستند.

در طول ١٢ روز گذشته عملکرد نیروهای نظامی و دفاعی کشور و دستگاه دیپلماسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا به تعبیر عامه، دیپلماسی و میدان در کارزار جاری هماهنگ بودند؟

در این جنگ با دلاوری‌ها و ضربه های سنگین نظامی جمهوری اسلامی ایران بر دشمن و تدابیر قبل از حملات و تثبیت دانش هسته ای بومی ایران ثابت شد که سیاست نابودی توان هسته ای و موشکی ایران توسط اسرائیل و آمریکا کاملا غیر واقعی، هالیوودی و اساسا غیر قابل اجراست.
از سوی دیگر در این جنگ همانند دفاع مقدس همه کشورها یا از اسرائیل حمایت مستقیم یا غیر مستقیم کردند و نیروی جنگنده مقابل ایران تنها اسرائیل نبود بلکه ناتو و کشورهای دیگر بودند. با این وجود قدرت دفاعی ایران آن ها را سر جای خود نشاند. لذا ایران در محیط بین‌الملل پایدار خواهد ماند. بنابراین قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران به گونه‌ای به رخ دشمن کشیده شد که در بازدارندگی در آینده بسیار اثر گذار خواهد بود. همین جا باید از نیروهای مسلح کشور تشکر و قدردانی عمیق انجام داد.

⁠دستاوردهای نظامی جنگ اخیر چگونه در روزهای آینده و مذاکرات احتمالی مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت؟ آیا دست تهران برای میز مذاکره پر است؟

دیپلماسی جمههوری اسلامی ایران انصافاً در جریان جنگ فعال بود و نمونه بارز آن شرکت در اجلاس سازمان همکاری‌های اسلامی در استانبول و صدور قطعنامه محکومیت آمریکا و اسرائیل در تجاوز به تمامیت ارضی ایران بود. ما شاهد بودیم که برخی مقامات آمریکایی به قطعنامه استانبول واکنش نشان دادند. دستگاه دیپلماسی حتی در زمان درگیری نیز صحنه گفت‌وگو با سران سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا را ترک نکرد. اگرچه آمریکا با حمله به تاسیسات هسته‌ای آن را متوقف نمود. لذا بر این نکته مهم باید اشاره کنم که دیپلماسی حتی در زمان جنگ جزئی از نظام دفاعی کشور است و در برخی مقاطع می تواند قاطعانه منافع ملی را با تکیه بر دستاوردهای نظامی بر دشمن تحمیل کند. لذا شروع جنگ به معنای پایان دیپلماسی نیست. بلکه بالعکس هنر دیپلماسی تازه پس از شروع جنگ متبلور می شود. زیرا در برخی مقاطع، دیپلماسی حتی در زمان جنگ ابزار مهم بازدارندگی و حراست از منافع کشور است.

جنگ اخیر چه تاثیراتی بر توازن قوا در خاورمیانه خواهد داشت؟ خاورمیانه پساجنگ ایران و اسراییل چه مختصاتی دارد؟

در چند ماه گذشته یکی از اهداف اعلام شده اسرائیل حذف توانمندی ها و اثرگذاری ج.ا.ا در منطقه بوده است. رژیم صهیونسیتی مدام این قضیه را تکرار می کرد که با تحولاتی که در لبنان و سوریه اتفاق افتاده ج.ا.ا تضعیف شده و لذا باید بقول آنها سر مار را زد. تحولات و نتیجه این جنگ تمام این تصورات را بهم زد و نشان داد توازن قوا کماکان با حضور ج.ا.ا در منطقه برقرار می باشد. همچنین ایران یکی از ارکان اثرگذار در نظم بین‌الملل کنونی باقی خواهد ماند.